رستاخیز مارگارت
رمانی تخیلی و در عین حال ترسناک و پُر از هیجان و دلهره است. کتاب ابتدا داستان زندگی مارگارت و دخترش در یکی از کشورهای اسکاندیناوی را بیان می کند و سپس مرگ دلخراش هر دو در حادثه آتشفشان کوه و مجدداً رستاخیز و زنده شدن هر دو بدون آنکه بدانند مُرده اند و دوباره بصورت روح زنده شده اند. خانه آنها توسط لورد خریداری شده و این خانواده جدید و ثروتمند برای گذران تعطیلات تابستانی و گرفتن آرامش به خانه و باغ مارگارت نقل مکان می کنند. خانه و باغی بسیار بزرگ و زیبا. مارگارت با غریبه ها که فکر می کرد ارواح هستند به جنگ بر می خیزد و در این میان حوادث عجیب و ترسناکی برای خانواده لورد و همینطور مارگارت و دخترش رُخ می دهد. جادوگرپیری که همزمان با مارگارت در کوهستان بر اثر آتشفشان مرده بود هم هر سال یکبار رستاخیز می شد و به زمین برمی گشت. او که از مادربزرگ مارگارت و کشیشهای کلیسا بخاطر سوزاندن پدر و مادر جوانش به اتهام جادوگری متنفر بود و کینه آنها را به دل گرفته بود، می خواست از مارگارت انتقام بگیرد. جادوگر می خواهد آنها را با خود به دنیای مردگان وجهنم برگرداند. از طرفی امیلی دختر مارگارت با دیدن پسر کوچک لورد "آدام"عاشق او می شود و داستان عاشقانه آنها به همراه ترس و وحشت و هیجان در هم می آمیزد و ماجرایی دیگر. برای دانستن اتفاقات ترسناکی که در آن خانه و باغش رخ می دهد و نیز سرنوشت مارگارت و دخترش امیلی و اینکه آیا لورد به همراه کشیش و کمک جادوگر پیر و بدجنس توانست مارگارت را از خانه اش بیرون کند؟ آیا جادوگر توانست مارگارت و دخترش امیلی را با خود به دنیای مردگان و جهنم برگرداند و انتقام خود را از او بگیرد؟ ماجرای عاشقانه امیلی و پسر کوچک لورد به کجا می انجامد و سرنوشت مارگارت چه می شود؟ حتماً کتاب را بخوانید. کتابی فوق العاده هیجان انگیز و ترسناک از نبرد بین ارواح خانه مارگارت با جادوگر پیر و کشیشهای کلیسای دهکده.